A
یه ماه پیش این موقع داشتیم دعا میکردیم واسه ممدرضا.
اووَه کی بود رفتم بنزین زدم. اون چهارشنبههه که دو روز بعدش ممدرضا افتاد. تازه باک رو پر نکرده بودم.
…
مبدا تاریخمان شده افتادن ممدرضا. دو سال دیگر مثلاً میشود سال2ممدرضایی ِ شمسی.
B
- خانومم موهاتو بکن تو،…
+ ببخشید شما مونا نیستی؟
-بله؟
+ شما مونا نیستی؟
- نه، مانتوت هم کوتاهه…
+ آموزشگاه کیش، اینترچنج، مونایی ها! مونا سوزنی
- :|
خیلی حال داد. :))) دوتا نرهغول همراهش بودند، ترسیدم بیشتر گیر بدهم.
C
این مرغعشقها چرا اینجوریاند؟ من حس میکنم عیکیو شان همقدر ما آدمها است. خیلی انگوریانگوری هستند. همینطور داریم چپ و راست قربان و صدقهشان میرویم. امروز دیدم این یکی سرش را طرف دیگری خم کرده، آن هم دارد سر ِ صبر و با طمانینه روی کلهاش را میخاراند! خیلی خودم را کنترل کردم که نخورمش. خدایا! اینا چرا اینجوریان؟
مادرم میگوید ببریم دوتا پرهایشان را بچینیم که بتوانیم بیاریمشان بیرون از قفس؛ اینجاها چرخ بزنند دلشان وا شود. وقتی توی قفس هستند که نمیتوانند استفادهای از این بالها بکنند. با او موافقم. خودم را تصور کردم که اسیر غولها هستم و چارهای ندارم جز اینکه پیششان بمانم. ترجیح میدهم دوتا انگشتم را قطع کنند ولی بگذارند گاهی آن دور و اطراف چرخی بزنم، تا اینکه انگشتها را داشته باشم ولی تا آخر عمر توی قفس بپوسم.
D
میخواهم اعتراف کنم که هیچ استعدادی آشپزی ندارم. هرچهقدر خودم را گول بزنم که لابد تمرین نکردهام و اگر مجبور بشوم غذا درست کنم فلان میشود و وقتش را نداشتهام(!) یک روز فرصت بشود میروم کلاس آشپزی خیلی بهتر میشود… بیفایده است. غذایی که درست میکنم خوب ِ خوبش میشود مثل غذا بد ِِی مادرم. با توجه به اینکه مادرم دستپخت معمولی دارد و همچین شاهکار هم نیست. بعد یکی نیست بگوید تو که این وضعیتت است دیگر چرا جو میگیردت و ابتکار میزنی؟! بله دلم میخواهد طعمهای جدید از خودم اختراع کنم. طعمهای جدید هم اختراع میشوند اما اکثرشان آنقدر توی یخچال میمانند تا خراب بشوند و بروند توی سطل آشغال.
E
خوشم میآید که افغانها به ماه آذر میگویند “قوس”
یادم میآید توی گودر می خواندم که فارسی دری مثل لهجه بریتیش میماند، با این حساب ما امریکن صحبت میکنیم. گودر یادت بخیر. آلن…
F
یک بازی وبلاگی ترسناکی هم هست: “صندلی داغ”. نمیدانم چرا زیاد هیجان ندارد، شاید به خاطر مجازی بودنش است.
مینشینم روی این صندلی، اگر سوالی هست… :)
توضیح خاصی هم ندارد، صندلی داغ است دیگر.
برای نمونه درخت ابدی و رامک هم بازی کردهاند.
۳ نظر:
من عاشق صندلی داغم :))
برم سوالام رو آماده کنم
شما هم؟
;)
حسین کجا رفتی خب! یادت رفت؟ بپرس!
بله رامک من هم :)
ارسال یک نظر
h.mydays@gmail.com