سِر آرتور کوئیلر-کوچ در هنر نوشتن، پاراگرافی آورده، پر از اسم، و حقیقتی تلخ دربارهی این اسمها:
شاعران بزرگ ِ صد سال اخیر چه کسانی بودهاند؟ کولریچ، وردزورت، بایرون، شِلی، لندر، کیتس، تنیسون، براونینگ، آرنولد، موریس، روزتی، سوئینبرن- میتوانیم همین جا توفق کنیم. همهی اینها، به جز کیتس، براونینگ و روزتی، تحصیلات دانشگاهی داشتند؛ و از این سه نفر، کیتس، که در بهار زندگی از دست رفت، تنها کسی بود که وضع مالی خوبی نداشت. شاید این حرف بیرحمانه به نظر برسد، و حتماً غمانگیز است؛ اما واقعیت ناخوشایند این است که نظریهای که میگوید نبوغ شاعرانه هرجا بخواهد، به یک میزان در میان فقیر و غنی پدیدار میشود، چندان به حقیقت نزدیک نیست. واقعیت این است که از سه نفر ِ باقی مانده براونینگ، همانطور که میدانید، وضع مالی خوبی داشت، و من به جرئت به شما میگویم که اگر وضع مالیاش خوب نبود، نمیتوانست سال یا انگشتر و کتاب را بنویسد؛ همانطور که اگر پدر ِ راسکین در معاملات خود موفق نبود، راسکین هم نمیتوانست نقاشان مدرن را تالیف کند. روزتی در آمد ِ شخصی مختصری داشت، و علاوه بر آن نقاشی هم میکرد؛ تنها کیتس میماند که آتروپوس* او را در جوانی هلاک کرد، همانگونه که جان کلر را در تیمارستان، و جیمز تامسون را با افیون به هلاکت رساند. اینها واقعیتهای وحشتناکی است، اما اجازه بدهید با آنها مواجه شویم.
* Atropos، یکی از سه الههی سرنوشت (کلوتو، لاخسیس و آتروپوس) در اساطیر یونان که رشتهی عمر انسان به دست آنهاست و آتروپوس آن را قطع میکند.