همه چیز زیر سر همین لایک لامصب است. مینویسم. دل توی دلم نیست که چند ساعتی بگذرد تا بیایم گودر و ببینم لایکی، کامنتی، چیزی، برای نوشتهام بوده یا نه. خب… الآن ساعت پنج و نیم است، ساعت نه میآیم ببینم خبری از آنها هست یا نه. اگر زودتر بیایم، ممکن است چیز دلخوشکنکی نباشد و بخورد توی ذوقم. بعد از سه ساعت هم ممکن است نباشد، اما بیشتر از آن صبر ندارم. بعد از سه ساعت و نیم حتماً چیزی پیدا میشود که برود بشود انگیزهام برای نوشتهی بعدی.
…مربعی فسقلی که اگر رویش کلیک کنی، روشن میشود و لبخند میزند. یک جوری هم نگاه میکند که انگار دارد به ریش نداشتهمان میخندد.
۱۴ نظر:
دیروز یه آهنگ از کیوسک شنیدم که توش درباره لایک و فیس بوک و.. به طعنه یه چیزایی می گفت. حسابی تو فکر فرو رفتم. آدم جرات نمیکنه لایک بزنه این روزها!!!
یادم باشه به زودی برم این آلبوم جدید کیوسک رو گوش بدم.
سلام
لايك !
گودر وسوسه ای بود که بهش غلبه کردم.
مربع فسقلی خندان!
به میله بدون پرچم:
سلام :)
لایک عالی مستدام
به درخت ابدی:
:) عادت که بشه خیلی بدجوری می شه.
درود فراوان بر شما
الان حدودا یک دقیقه تا 9 مونده. هنوز وقت هست.این لایک را که پیدا نکردم اما یک لایک از طرف من برای این پستتون بذارید.
...خیلی وقت میشد که نبودم. یک جورایی دست خودم هم نبود. تو پرشین بلاگ دچار مشکلاتی شدم که هیچ وقت حل نشد. آخرش منتهی شد به یسته شدن وبم. حالا چرا چیزیه که خودم هم توش موندم.
یک وب جدید زدم چون نمیدونستم که تا این حد به وبلاگ داشتن عادت کردم. این چند وقت همش انگار یک کارناتموم داشتم که باید تمومش میکردم. انکار چیزی تو این دنیای مجازی هست که خیلی بیشتر از اون دنیای به ظاهر واقعی منو به خودش جذب کرده. شاید وجود همین مربع فسقلی خندان باشه. همین مربعی که حداقل هنوز اسم "لایک " رابا خودش داره. کاش تو دنیای به ظاهر واقعی هم یکم از این مربع فسقلی خندان بیشتر بود. بیشتر بود و مردم از دادنش بهم دریغ نمیکردند. چقدر لایک دادن تو این دنیای مجازی راحته. فقط یک کلیک!...بگذریم.
من چقدر حرف زدم. جبران همه روزهای نبوده...:)
شاد و سبزباشید.
گودر نرفتم هنوز،از همین جا یه مربع فسقلی فرضی از ما بپذیر!...منم خیلی دوسش دارم این فسقلیو;)
من هنوز گرفتار لایک نشدم...به نظرم لایک یه جورایی مخصوص مینیمال نویساس
:)
به محمدرضا مینو سپهر:
چه خوب که دوباره شروع کردید. بله راحته. یه کلیک که کاری نداره. آدم باید مث یه مرد بره جلو بگه لایک!
به یک مالیخولیایی:
لایک به روی ماهت :)
به هلیا:
والا هممون گرفتار لایکیم. فک کنم.
هدایت میگفت فقط برای سایه خودش مینویسه. بعد میرفت با هزار بدبختی و با هزینه شخصی نوشتههاش رو چاپ میکرد.
همهش تقصیر حس عجیب و غریب خونده شدنه...
سلام
با خيال راحت بخون لوث نميشه
ممنون
سلام و هزار درود به هلن بانوی عزیز...ممنون که می نویسی
زیبا مثل همیشه
کم پیدا شدید ها
سرلغ ما هم بیایید فنجانی نسکافه در سرما می چسبد
به پدرام:
:)
به میله بدون پرچم:
مرسی. بیام بخونمش. :)
به مجتبی پژوم:
سلام و دوهزار درود بر مجتبی عزیز. :) این الآن متلک بود دیگه؟ نوشتم. نوشتم.
به نسکافه:
مرسی.
سعی میکنیم بیشتر باشیم.
ارسال یک نظر
h.mydays@gmail.com