۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

زن


می‏خواهم به مناسبت روز زن چیزی بنویسم، که هنوز نمی‏دانم چیست.

تمایل ندارم آن متن معروف شریعتی که درباره‏ی زن است را اینجا کپی کنم؛ همان که آخرش می‏گوید: "... و این رنج است."

یادم می‏آید وقتی ده-دوازده ساله بودم حسرت می‏خوردم و می‏گفتم کاش من پسر بودم. به خاطر آن‏که اگر پسر بودم، پدرم نمی‏گفت روسری سر کن. یا تی‏شرت نپوش. یا دوچرخه سواری نکن.

زن بودن رنج نیست. محدودیت اما رنج است.

یادم می‏آید پدر بزرگ به من و خواهر و برادر پول می‏داد، به مقدار مساوی و بعد برادر می‏آمد به ما پز می‏داد که "بعدش که شما رفتین آقاجون اینا رو هم به من دااااد!" و چند اسکناس را بین انگشت شست و سبابه‎اش به هم می‏سایید. احساسم جریحه‏دار می‏شد. به سمت پدربزرگ می‏دویدم و می‏گفتم: "راس می‏گه؟" و پدربزرگ به برادر چشم‏غره می‏رفت و من می‏فهمیدم "راس می‏گه!"

زن بودن رنج نیست. تبعیض اما رنج است.

یادم می‏آید، در سن هشت سالگی عموی ناتنی‏ام با مادرم بر سر برتری زن و مرد بحث می‏کردند. همان بحث بیهوده. و عمویم نهج‏البلاغه را برداشت و از روی نص صریح نشانمان داد که: "معاشر الناس ان النساء نواقص الایمان، نواقص العقول، نواقص الحفوظ..." و برای من تلفظ صحیحش را هم گفت و لبخند پیروزمندانه‏ای بر لبانش نقش بست.

زن بودن رنج نیست. تحقیر اما رنج است.

*****

از پشت سر دست‏هایم را دور گردن مادر حلقه می‏کنم و گل مریمی که برایش خریده‏ام روبروی صورتش می‏گیرم...

من (با صدایی شبیه زن ملوان زبل)- دووووووست دارم...

مادر- منم دوست دارم. + بوس

به پروین SMS زدم. تماس نگرفتم چون می‏دانم این روزها سرش خیلی شلوغ است. زنی که بعد از مادرم برای او احترام قائلم و برایم مثل یک الگو است. سعی می‏کنم شبیه او باشم.

"زندگی‏ات سرمشقی‏ست برای آنچه یک زن و یک مادر باید بداند. روز زن مبارک و دوستتون دارم."

*****

هیچ وقت از مناسبت‏ها خوشم نیامده. آن طور که انتظار داری خوب پیش نمی‏رود. ترجیح می‏دهم یک روز عادی، و بدون مناسبت گلی، کتابی، کارت پستالی، به مادری، دوستی، بزرگی، هدیه بدهم...

۱۳ نظر:

رامین گفت...

زیبا نوشتید

کرگدن گفت...

دل دردتون بهتره ؟
چقد حال کردم با این دو خط که راجع به الگوتون بود ...

از دیار نجف آباد گفت...

با سلام
خدا رو شکر بهترید و میبینم که دست به قلم شده اید و حقـّا که بسیار زیبا هم نوشته اید. نمیدانم که باید بخاطر مرد بودنم از محدودیتها، تبعیض ها و تحقیرهایی که در حقّ نیمه ی دوّم عالم انسانی روا رفته و باعث رنج شده عذرخواهی کنم یا نه؟ ولی سخت متاسفم و مطمئن باشید که مردانی که در دامان مادرانی چون شما جوانان روشن بین رشد میکنند؛ به غایت این خطاها را نخواهند کرد.
همانطور که در پست قبلی تان نوشته اید از عوض شدن «او» و «من» و «دیگری» هیچ چیز عوض نخواهد شد؛ باید به طور کلی دیدگاه و فرهنگ خود را نگرشی دوباره کنیم زیراکه فرهنگ ایرانی اصیل بدور از این گونه تبعضهاست و یادمان نرود که اولین دریاسالار جهان یک زن بود و....

ببخشید که طولانی شد...از امتحاناتتان غافل نباشید...پیروز باشید. بدرود....ارادتمند حمید

Helen گفت...

به رامین:
مرسی.

به کرگدن:
دل درد بله خوب شد تموم شد رفت.

به حمید:
به هر حال در این زمینه حداقل دنیا در حال حرکت به جلوست.

آکاشـا گفت...

دل‌گیرم از این مذهبشون که یادآور دوران بربریته...

Dalghak.Irani گفت...

دوست داشتم خیلی زیاد این نوشتۀ زنانه ولطیفت را- البته اززنانه ولطیف یک صفت بیشترلازم نبود- هارمونی عکس زیبایی هم که انتخاب کرده بودی؛ سیخکی رفت توی عاطفه ام برای دختران خودم درایران. مرسی. یا...هو

ناشناس گفت...

کیامهر :
عالی بود هلن
واقعا میگم
یکی از بهترین نوشته هایی بود که در مورد روز مادر خوندم
روزت رو تبریک میگم
به امید پایان
تبعیض
تحقیر
محدودیت
به امید پایان رنج

Helen گفت...

به هدیه:
me 2

به دلقک ایرانی:
خوشحالم!

به کیامهر:
مرسی. به امید پایان رنج...

وحید(وب گپ) گفت...

سلام.هم روز زن و هم روز دختر که چند وقت دیگه اس بر شما مبارک باد

مکث گفت...

منم از مناسبت ها خوشم نمی یاد هرگز..دلم می خواد خودم مناسبت خلق کنم.. دیروز هم خودم مناسبت روز زن رو خلق کردم...
درباره رنج و این حرفها هم... هلن جان! رنجه برای آدم هایی که بین یه عده وحشی زندگی می کنن و نه در جامعه ای انسانی... رنج ما طبیعی نیست عزیزم... رنج فرهنگی و اجتماعی است...

مهدی پژوم گفت...

سلام...
به شکرانه حاکمان مان در طول تاریخ رنج و درد و تحقیر و تبعیض را ، همه مان بهره ای داشته ایم.
زن و مرد ندارد بحمدالله.

Helen گفت...

به وحید:
مرسی!
به مکث:
هووووم؟!!!!!
به مهدی پژوم:
الحمد لله

Mohamad Reza گفت...

بی خیال ... منم میتونم هزااار تا دلیل بیارم و از مرد بودن ناراحت باشم ... یا از هر چیز دیگه ای ... چرا مزایا رو نمیبینین شماها آخه ... این که نشد سر هر مناسبت یا هر چیز دیگه، میشینین به بدبختیا فکر میکنین و ازشون می نویسین ... اس ام اس تون به پروین خانوم خیلی قشنگ بود ...

ارسال یک نظر

h.mydays@gmail.com