۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

کتاب کوچک TA



- آیا کسی انگشت اشاره اش را با سرزنش جلوی صورتت می آورد تا تو را تحقیر کن؟ این فرد مثل والد رفتار می کند و تو احساس کودک بودن می کنی. کودک شیطانی که پدر و مادر او را برای تنبیه به اتاقش می فرستادند. اگر یک یا هر دو والدینت اغلب چنین رفتاری با تو داشته اند، تو الآن بیشتر عیب جو هستی تا یاری دهنده، بیشتر پرخاشگر هستی تا مهربان.

- وقتی احساس های غیر خوب تو را از پا در می آورند تو دکمه ی بالغ خودت را فشار می دهی و از خودت می پرسی، «چه اتفاقی در دوران کودکی برایم افتاده که احساس خوب نبودن دارم؟» «من می دانم که امروز نباید این احساس را داشته باشم» سپس دکمه ی قدیم پیام های غیر خوب را خاموش می کنیم. بالغ درون تو باید روی این موضوع کار کند. تو برای مدت خیلی خیلی طولانی طور دیگری بوده ای.

- بزرگسالان هرگز در مدرسه TA نخوانده اند و بچه ها هم امروز نمی خوانند. متاسفانه شما یاد نمی گیرید که چرا احساس های متفاوتی دارید. مسلما احساس ها اگر مهم تر نباشن به مهمی ریاضی و علوم هستند.

- وقتی خودت را دوست داشته باشی می توانی برای خودت و دیگران والدی مهربان باشی؛ از رئیس دفترت گرفته تا دوستی که هر روز می بینی.

- وقتی دکمه ی بالغت فشار داده شود، رایانه ات شروع به کار می کند. از خودت بپرس:
آیا چیزی که امروز برای خودم می خواهم حقیقت دارد؟
آیا احساس های غیر خوب کودکم امروز حقیقی است؟
آیا بالغم درست و مناسب کار می کند؟
آیا...

-
اولین قدم برای تغییر احساس هایتان، درک کردن آنهاست.

۴ نظر:

یک قزوینی گفت...

ببخشید! این کودک درون که گفتید، می شه به من بگید دقیقن کجاست؟

قسطنطنزیه گفت...

سلام
از کامنتت خوشحالم شدم . ممنون
به نظر من هدف ها در این جور روابط باید مشخص بشه . تو رو هم کاملا می فهمم . ولی خب بیشتر ما نمی دونیم با چه هدفی داریم نزدیک میشیم . بهر حال ...
صبر و استقامت داشته باش !

کیامهر گفت...

شاید این پست برای خندیدن نبود
به هر حال ببخشین اگه بی مزه بود

کیامهر گفت...

شاید این پست برای خندیدن نبود
به هر حال ببخشین اگه بی مزه بود

ارسال یک نظر

h.mydays@gmail.com