۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

سیمین بری


این آهنگ را یکی از دوستان خانوادگی‏مان سفارش داد تا برایش دانلود کنم. چون تازگی یک‏جا شنیده‏اند و خیلی برایشان خاطره انگیز بوده و ایشان را برده به پنج-شش سالگی‏شان که با پدربزرگ مرحوم می‏رفتند لب دریاچه و اینا. دوستمان از آن زمان یکی این آهنگ را یادش می‏آید که با صدای بلند پخش می‏شده، یکی هم مردم در حال شناکردن را.
خیلی زیباست...


سیمین بری گل پیکری، آری
از ماه و گل زیباتری، آری
همچون پری افسون‏گری، آری
دیوانه‏ی روی‏ت منم چه خواهی دگر از من...
سرگشته‏ی کوی‏ت منم نداری خبر از من...


... گوش کنید... چیزی یادتان نیامد؟

۴ نظر:

یک مالیخولیایی گفت...

من عاشق این آهنگم.یاد بچگیام میفتم!نوستالژی و اینا....

Ako گفت...

بچه که بودم با ارگ قسمت اولشو می زدم، بد نوستالژیک بود، بعدش هم که ارگ رو دادن رفت( بس که ما باهاش سر و صدا می کردیم) آهنگه به یادم موند تا دانشگاه گیرش آوردم و گوشش دادم، با این که دلنشین بود، اما کلی غصه برام زنده کرد و دیگه نشد که باهاش حس بگیرم، هرچند که بارها زیر لب زمزمه ش کردم...

آگاهی گفت...

سلام دوست عزیز آنها از تفکر میترسند واز کسانی که فکر میکنند پس تولید فکر کنیم وبلاگ خوب و پرباری دارین خوشحال میشم در راه آزادی و آگاهی با هم همکاری کنیم اگه مایل بودین تبادل لینک کنیم اگه خواستین منو به اسم آگاهی لینک کنین و خودتون هم بگین به چه اسمی لینکتون کنم ممنون میشم
مصلحت امروز ایران در دست‌های ماست. آینده‌ی ایران در سر زانوان ماست که نمی‌خواهیم در برابر شنیع‌ترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که می‌خواهد بر جان ما حاکم شود.
البته شاید افکارمان یکی نباشد اما دموکراسی ونقد را از خود شروع کنیم

پیمان بهمنی گفت...

گوش کردم
قشنگ بود
ولی من تو بچگی از این آهنگا گوش نمیکردم . چون خواهر بزرگتر از خودم دارم و اکثرا هم خواهرم با آهنگای شهره می رقصید ، آهنگای شهره منو میبره به دوران بچگی D:
تازه سن زیادی هم ندارم

ارسال یک نظر

h.mydays@gmail.com