A
وقتی دوستی را در تاکسی میبینید.
چندین حالت وجود دارد:
1- اگر دوست شما، از شما بزرگتر باشد، او کرایه را حساب میکند. اگر شما بزرگتر باشید شما حساب میکنید.
2- اگر دوست شما معلم شما باشد، شما برای احترام و اینها کرایه را حساب میکنید؛ اگر شما معلم باشید، شما حساب میکنید که طرف ضایع شود.
3- اگر شما خانم باشید و دوست شما آقا باشد، او حساب میکند؛ اگر شما آقا باشید و دوست شما خانم باشد، شما حساب میکنید؛ اگر یک یا هر دو نفر همجنسگرا باشند، بسته به فاعل یا مفعول بودنشان و جنسیتشان وضعیت مورد بررسی قرار میگیرد، که توضیحات آن در این مقال نمیگنجد!
حالات ترکیبی:
1- حالتی که با معلمتان که همجنس شما است و از شما بزرگتر است:
در این حالت دو نظریه وجود دارد:
الف- او بزرگتر است و شما کوچکتر، پس او باید حساب کند.
ب- او معلم است و شما دانشآموز یا دانشجو، پس شما باید حساب کنید.
ظاهراً مورد الف و ب با هم وضعیت خنثی را پدید میآورند، ولی اینطور نیست! اهمیت رابطهی استاد-شاگرد ی بیشتر از اهمیت رابطهی بزرگتر-کوچکتر ی است. بنابراین شما باید حساب کنید!
2- حالتی که دوست شما در واقع معلم شماست و شما خانم هستید و معلمتان آقا هستند:
الف- او معلم است، پس شما باید حساب کنید.
ب- او آقا است پس او باید حساب کند.
ج- او بزرگتر است پس او باید حساب کند.
ملاحظه میفرمایید که ب و ج در مقابل الف قرار دارد و دوتا به یکی! پس او باید حساب کند.
حالت خاص: شما آقا هستید و در صندلی جلو نشستهاید. خانمی که با شما آشنا است، و از شما کوچکتر است در صندلی عقب نشسته است. دو نفر دیگر هم کنارش نشستهاند. پول را به راننده میدهید و میگویید "این خانوم رو هم حساب کنید" راننده میپرسد "کدوم را؟". در این زمان شما گیج میشوید و خیلی بد است که بگویید "اولی از سمت شاگرد" بنابراین باید بگویید "همه رو کلن".*
B
یکی از دوستان مادرم که اتفاقاً همسایهمان هم هستند، بسیار شدید احوالپرسی میکنند؛ طوری که وقتی ایشان را میبینم، اگر در پیادهرو باشم میروم به خیابان و اگر در خیابان باشم، میروم به پیادهرو، آن هم از بین یک عالمه بوتهی شمشاد!
ایشان با سرعت 5k/s (کلمه بر ثانیه) احوالپرسی میکنند و من مجبورم مدام بگویم "مرسی" "لطف دارین". تازگی یاد گرفته ام وقتی کسی می گوید "سلام برسون" نگویم "مرسی" بلکه بگویم "بزرگواریتون رو میرسونم" ولی این جمله طولانی است و قبل از اینکه جملهی من تمام شود شخص تعارف کننده جملهی تعارف آمیز بعدی را شلیک کرده. در این صورت مجبورم جمله را نصف کاره رها کنم یا خیلی تند آن را ادا کنم، که در هر دو صورت جلوهی زیبایی ندارد و مسخره به نظر میرسد. راه دیگر این است که بدون توجه به اینکه تعارف کننده، جملهی بعدی را شروع کرده، خیلی آرام و باادب، و شمرده بگویم "بزرگواری شما رو می رسونم" و کاری نداشته باشم که طرف دارد من و خودش را خفه میکند که به دایی و خاله و همسایه و دوست و آشنا سلام برسانم. بله این طور بهتر است. اگر بخواهم برای هر سلام رساندنش بگویم "بزرگواری تون رو می رسونم" خیلی مسخره می شود. هم اینکه تعداد بالا میرود و هم اینکه ادا کردن آن تندتند و بیمعنی میشود.
C
وقتی که در مهمانی نشستهاید و میوه پوست میکنید.
میوه را پوست کندهاید و قاچ قاچ هم کردهاید. دست راست شما یک خانم نشسته و طرف چپ هم یک آقا که معلمتان...
محض رضای خدا بس کنید! میوه را خودتان بخورید لطفاً! دیگر کسی میوهی قاچ قاچ شده و دستمالی شدهاش را به کسی تعارف نمیکند!
D
دست دادن!
قواعد کرایه تاکسی حساب کردن برای دست دادن هم برقرار است. ولی در ایران که یک کشور اسلامی است قضیه کمی فرق میکند. به شرح و بسط موضوع نمیپردازم. خودم را میگویم.
در فضای خانوادگی ما که تکلیف مشخص است. افرادی که اصطلاحاً نامحرم هستند دست نمیدهند.
حالا بحث سر دوستان و آشنایانی است که با فامیل من ارتباطی ندارند. بعضی از دوستان و آشنایان که آقا هستند معتقد و ملتزم به دستورات دین مبین اسلام هستند و مرتکب گناه میشوند اگر با آنها دست بدهم. بعضی هم مرتکب گناه نمیشوند خب! با آنها دست میدهم. اما چطور میشود تشخیص داد؟ نمیشود به راحتی تشخیص داد. آدم هم خوشش نمیآید دستش را دراز کند و با کسی دست بدهد که فکر میکند میرود جهنم اگر دست بدهد، و چون نمیشود راحت تشخیص داد. پس من کلاً دستم را جلو نمیآورم برای دست دادن. موضوع خیلی پیچیده است و من در واقع خودم را راحت کردهام. اما اگر آقایی دست بدهد، من هم دست میدهم و از آن دسته هستم که فکر میکنم آدم نمیرود جهنم.
کاش نامه:
کاش هر کسی کرایه خودش را حساب میکرد مگر در مواردی که یکی پول خرد نداشت.
کاش همه به یک "سلام" اکتفا میکردند که مجبور نشوم از پیادهرو بزنم به باغچه و از بین شمشادها خودم را برسانم به خیابان یا برعکس.
کاش همه میوه خودشان را کوفـ... نوش جان میکردند.
کاش همه با همه دست میدادند.
-----------------------------------------------------------------------
* پسرعمویم دقیقاً این کار را برای دختر همسایهشان انجام داده بود! یعنی کرایه هر سه نفر را حساب کرده بود :)))
۳۲ نظر:
آرماندو
الان من هرچی میخونم رابطه بین استاد شاگرد دوست بی اف جی اف ... اینجور چیزا رو نمیفهمم! :دی
نـــــه
بی اف جی اف که تکلیف شون معلومه! کلن باید آقای بی اف حساب کنه هر چی خرج و مخارج هست! :)
a
کلا آخرش سر در نیاوردم چی شد
b
منم کلا فقط میگم مرسی و حالم افتضاح از این که جلوه ی زیبایی نداره به هم میخوره
c
من هرگز نفهمیدم فلسفه این کار زشت دقیقا چیه
d
نظری ندارم
کاااااااااااااااااااااااش
وای حرف دل منو زدی...در جواب سلام برسون هم تجربه مشابه داشتم ،تصمیم گفتم بگم سلامت باشید ...مرسی
اما در کل حالم از احوال پرسی و دست دادن با اعمال شاقه بهم می خوره
به آنشرلی:
کاش :)
به درسا:
آدم حول می کنه و نمی دونه چی بگه! اینش حال به هم زنه!
این چقدر پیچیده شد کلا:)
بنده طی یک سری تحقیقات وسیع میدانی و سیصد نفر-ساعت کار کارشناسی به این نتیجه رسیدم که بهترین جواب برای سلام برسون اینه که بگم باشه.
هلن خانم آی گفتی
هیچی آدم رو بدتر از اون خیط نمیکنه تا وقتی که توی آمریکا باشید و مهمانی دعوت بشی و صاحبخانه یک به یک مهمانها و تعداد سالهای سکونتشان را برایت یک به یک برشمرد و شما با همه دست بدهی تا اینکه برسی روبروی خانمی که پس از 14 سال سکونت در خارجه هنوز روسری سرمیکند و ندانی که باید چه کرد؟
جالبه که من هم با صدای بلند پرسیدم؛ من که نمیدانم چه کنم و لابد نباید به شما دست بدهم؟ و او سرش را پایین بیندازد و باز ندانستم که چه کنم؟
دراین حالت انگار که پشه ای را در هوا بترسانم؛ دستهایم را دیوانه وار در هوا میچرخاندم و هیچکس هم نگفت در این وانفسای ندانستن؛ چه باید میکردم؟
وای که چقدر حرف زدم....بدرود ارادتمند حمید
الف
کاش مجبور نبودی کرایه حساب کنی
ب
راهش ساده س، وای میسی تا کلی تعارف ببافه! بعدش با یه لبخند ملیح می گی: ممنونم و ... تمام! خودش هم دفعه بعد سر ذوق نمی آید که نه حال خاله و عمو که حال والدین گرامی را نخواهد پرسید! باور نمی کنی؟ امتحان کن
ج
نفهمیدم یعنی چی؟ یعنی میوه پاک می کنن و تعارف می کنن که برداری؟!؟ بچه که بودم این کار رو برام می کردن و من با ذوق برمیداشتم، اما بعد از اون همچین چیزی ندیدم... آها! احتمالا دیسیپلین بالام باعث شده که به خودشون همچین اجازه ای ندن!!
د
قاعده می گه هر چقدر که شما فکر روشنی (!) هم باشید بازم باید خانوم اول دست دراز کنه! اینه که مسئولیت از بنده ساقط است!!!
سلام هلن خانم
منو ببخشید که دیر جواب دادم
این روزا کمتر به اینترنت دسترسی دارم
چندین بار ابراز لطفتن رو توی وبلاگم خوندم
شما بسیار به من لطف دارید
از آشنایی با شما خوشحالم و خوشحالتر از اینکه از وبلاگم خوشتون اومده
به درخت ابدی:
کلن موضوع پیچیده و بغرنجیه
به mazo:
ممنونم! چقدر تحقیقات!
به حمید:
:)
به آکو:
اواهوم. تو مهمونی ها یهو بقل دستیت میوه ای رو پوست کنده و قاچ قاچ کرده تعارف می کنه که مثلن یه قاچ شو برداری. خوش به حال شما که اینقدر دیسیپلینت بالاست!!! :)
به کسری وحیدی:
سلام. خواهش. منم همین طور :)
درمورد حساب كردن كرايه تاكسي من با يكي از همكلاسي هاي خانم چون خيلي پيش ميومد با هم سوار تاكسي بشيم مطابق يك قاون نانوشته كه بين خودمون پيش اومده بود يكي در ميون كرايه همديگه رو حساب ميكرديم ...! ولي كلا خيلي مسخره شده بود ! موافقم هر كسي كرايه خودش!
هرکسی کرایۀ خودش را بدهد می دانی چه شوق وذوقی ولذتی را دریغ می کند از پسر عمویتان که حاضربوده کرایۀ 300 نفررا هم بدهد اگر یکی از آن ها دختر همسایۀ مورد هدفش بود. سخت نگیریم بغیراز آن میوۀ تف مالی بقیه اش یک جوربازی شیرین است مجبوری درش شرکت کنی. یا...هو
سلام هلن می دانی خیلی خوب مینویسی؟
نقش ونگار
به DentalDude:
خیلی هم مسخره نبوده! یه کمی مسخره بوده. ;)
به دلقک ایرانی:
... هووووم... maybe!
در هر حال مجبوریم بازی کنیم. پس بهتره سعی کنیم لذت ببریم و به قول شما بهش بگیم بازی شیرین! :)
به نقش و نگار:
tnx! :)
واي چقد با مزه بود
خيلي خنديدم! مرسي!
un ahval porsie kheili khande daar bud... tunestam tajasom konam
کلا در مورد حساب کردن من همیشه حساب میشوم فقط به این دلیل که هیچ توانایی ای در مجاب کردن طرفم به حساب شدن توسط من ندارم، حالا چه مرد باشد، چه زن، چه استاد و چه شاگرد
خیلی برام جالب بود هلن.
این اتفاقات زمانی که دارم میرم دانشگاه یا بر می گردم توی تاکسی خیلی برام می افته:))
به راحله:
خواهش می کنم. خب خدا رو شکر اسباب لبخند فراهم شد.
به ccw:
:)
به نیکس:
فکر کنم خوبه!
به کودک فهیم:
دقیقن. تو رفت و برگشت دانشگاه خیلی پیش می آد.
به نظر منم قسمت کرایه تاکسی پیچیده شد ولی اگه با الگوریتم و فلوچارت درش میاوردی خیلی باحال میشد .
طبق قانونی که بین منو دوستامه هر کی نفر آخر پیاده میشه باید بقیه رو حساب کنه :)))
خدای من خیلی پیچیده بود. من فکر میکنم ساده اش کنیم یا ما همیشه پیش دستی کنیم و حساب کنیم یا یه جوری از زیر در بریم که دیگران مجبور شن حساب کنن
اوه...پسر عموت چه کار جالب و خنده داری با دختر همسایه شان انجام داده بود :))
اون نظریه هایی هم که نوشتی خیلی جاب بود. بارها برای خودمم اتفاق افتاده
به یک علی:
آره... یه روزی حتمن برنامه شو می نویسم. اونوقت می تونی تو تاکسی لپ تاپ رو بیاری بیرون و داده ها رو بدی و برنامه بگه کی باید پول بده، یا کی باید دستشو دراز کنه.
به مرد بی احساس:
خوب بود اگه می شد. در صورتی که نوع اول باشیم ورشکسته می شیم در صورتی که نوع دوم باشیم به چتربازی متهم می شیم.
به هلیا:
البته کار خاصی انجام نداده بود. کرایه رو حساب کرده بود! :)
اوهوم. برای من هم بارها.
درود
ببخشین کی همچین چیزی گفته که آقای بی اف باید همه چی رو حساب کنه؟!
همچین چیزی اصلاً نیست و اعتقاد ندارم بهش!
بدرود
به آرماندو:
درود
خب... من نظر شخصی خودم رو گفتم! ;)
اگر همه مثل هم فکر میکردند کسی فکر نمیکرد سقراط
سلام دوست من ماه رمضان بر شما مبارک
با مطلبی با عنوان روزه بروزم خوشحال میشم نظر شما رو در مورد گرفتن یا نگرفتن روزه بدونم وبا این تبادل افکار شاید سوالهای دیگران هم حل شود
عالی بود هلن کلی خندیدم چقدر جالب بود بنازم خلاقیت دمت گرم
به آگاهی:
... ok
به آرش:
:))
خوشحالم!
مرسی
در گیر پسر عموتم هنوز!!!!
:))))
خودمون هم تا دوهفته یادش می افتادیم و می خندیدیم.
ارسال یک نظر
h.mydays@gmail.com