۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

old year... new year

به پایان سال نزدیک می شوم. به آنچه گذشت نگاه می کنم و می بینم... اوووووه... عجب سالی بود این 88... حقایق غم انگیز زندگی خانوادگی... ورود عضو جدیدی به خانواده به نام زن داداش یا شاید خروج عضوی به نام داداش(!)... و اینها همه قبل از کنکور من... کنکور... نا امیدی از قبولی... قبولی معجزه آسا... ا ن ت خ ا ب ا ت... حق خود خواستن... برای اولین بار حس خوبی از ایرانی بودن داشتن... دماغ(!)... جراحی پلاستیک... قیافه ی جدید... حضور شخصی در زندگی ام... برنده شدن در مسابقه شنا...

89... بدو بیا...

بسیار زنده ام
بسیار نقشه دارم
وبسیار باز خواهم گشت...
(کریستین بوبن)

۲ نظر:

گرگ دونده گفت...

چقدر کامنت گذاشتن اینجا سخته.. ولی خوب بالاخره شد.
ازت ممنون.
سال 88 پرحادثه بود ولی نحس بود برام!! حوادث هم خب بیشتر تلخ بودند هرچند مهم...سال گاوخاکی بهتر از این هم نمیشه..
سالی که پیش رو ست سال سال ببر فلز است.. سالی که مثل داس درختان را قطع می کند. شاید استثنایی ترین باشد. تحولات عظیم درین سال میتواند رخ دهد..
امیدوارم سال خوبی باشد..

Hassan Gholamalifard گفت...

ممنون از لطفتون

ارسال یک نظر

h.mydays@gmail.com